پيرنيا از 1335 تا 1346 مدير برنامه راديو گلها بود.
وي در سال 1279 شمسي و در خانوادهاي روشنفکر و اشرافي به دنيا آمد. پدر او، “حسن پيرنيا” از روشنفکران دوران خود بود که مناصب سياسي زيادي از جمله نخستوزيري را در طول حيات خود بر عهدهداشت، وي همچنين به خاطر تاليف مجموعهي 3 جلدي “تاريخ ايران باستان”، به عنوان اولين پژوهشگر مدرن تاريخ ايران شناختهميشود. تعليماتي که داوود پيرنيا از پدر ديد، در شکلگيري تفکر او نقشي به سزا داشت. پدربزرگِ وي، “نصرالله خانِ مشيرالدوله” نيز صدر اعظم ايران بود که در شکلگيري حکومت مشروطه در ايران نقشي اساسي داشت.
اين عقيدهي من است که موسيقي ايراني به ميزان زيادي مديون داوود پيرنياست، زيرا او در لحظهي بحراني در تاريخ ايران، موسيقي ما را به نحوي شايسته از تباهي نجات داد. اگر تلاشهاي او نبود، موسيقي عربي، ترکي يا موسيقي پاپ غربي، موسيقي ايراني را تماماً محو و نابود ميکرد.
استاد محمد رضا شجريان
پيرنيا تحصيلات ابتدايي را در منزل فراگرفت و براي ادامهي تحصيل وارد مدرسهي فرانسوي “سن لويي” در تهران شد. او سپس براي تحصيل در رشتهي حقوق به سوئيس رفت، جايي که همزمان با تحصيل، با اصول پايهي موسيقي کلاسيک و نواختن پيانو آشناشد.
پس از بازگشت از سوئيس به تبع رشتهي تحصيلي خود، در وزارت دادگستري و پس از آن وزارت دارايي مشغول به کار شد. از جملهي دستاوردهاي او در زمان تصدي مشاغل دولتي ميتوان به تاسيس “کانون وکلا” و “ادارهي آمار ايران” اشارهکرد. وي در اواخر دوران مسئوليت خود، در زمان نخست وزيري “قوام”، سمتِ معاونت وي را برعهدهداشت.
موقعيت سياسي پيرنيا و همچنين اعتبار خانوادگي او در اين دوره، موجبشد تا با اکثر شخصيتهاي نامدار و بزرگان ادبيات و هنر آن دوره آشناشود، آشنايي که پايه و اساس بزرگترين دستاورد زندگي او در آيندهي نزديک بود.پس از سقوط دولت قوام، پيرنيا نيز از مقام خويش استعفاکرده و کار دولتي را کنارگذاشت.
در روزهايي که موسيقي ايراني روزهاي سختي را ميگذراند و با وجود راديويي که با پخش موسيقي سطح پايين و حمايت از برخي از جريانهاي منحط، موسيقي عوامپسند را به عموم عرضهميکرد، هنر استادان موسيقي اصيل ايراني ميرفت تا در کنج انزوا به فراموشي سپردهشود. در اين شرايط پيرنيا توانست نظر مقامات سازمان برنامه و بودجه را به شرايط حساس آندوره جلبکرده و با کسب حمايت مالي لازم، اقدام به تاسيس ارکستر گلها نمايد. ارکستري که از آهنگسازان، خوانندگان و نوازندگان بنام آن دوره تشکيلشدهبود و بعدها با شرکت عدهي بيشتري از هنرمندان تکامليافت. وي در سال 1334 پيشنهاد ساخت برنامهي گلهاي جاويدان را به پرويز عدل داد و اين سرآغازي بود بر دفتر 23 سالهي راديو گلها.
بازگشت پيرنيا به ايران همزمان بود با سمت نخست وزيري ميرزا حسن خان مشيرالدوله و آن دوره به علت اندک شمار بودن تحصيل کنندگان در اروپا ، اين گروه پس از مراجعتشان به ايران به مقامات عالي از جمله وزارت مي رسيدند. ولي اين امر در مورد پيرنياي جوان صدق نکرد و حسن خان مشيرالدوله فرزند خود را در دادگستري به عنوان ثبت کننده دفتر که از نخستين رده هاي شغلي بود ، با هدف آشنا کردن وي با اصول تشکيلات اداري گماشت. با اين توضيح که داوود خان پيرنيا رساله دکتراي خود را در دانشگاه لوزان با عنوان " در تطبيق قوانين جزا " نوشته و با درجه ممتاز پذيرفته شده بود.
کانون وکلاي دادگستري در ايران ، به همت داوود خان پيرنيا و همکاران تحصيل کرده وي و با توجه به سازمان و تشکيلات دستگاه قضايي کشورهاي اروپايي و اهميتي که دولت ها و جوامع براي اجراي صحيح قوانين قايل هستند، در سال 1310به عنوان يکي از ارکان ملي و مکمل قوه قضاييه بنيان نهاده شد و در ادامه و اواخر دوران خدمت وي، اين مرد وارسته به دليل تعلق خاطر داشتن به هنر از جمله ادبيات و موسيقي، پيشنهاد نخست وزيري که به او شده بود را رد کرد . داوود خان پس از ده سال رياست و صدارت کانون در دوره ديگري از خدمات دولتي خود ، در وزارت دارايي مشغول به کار گشت و چون ذات او در بنيان نهادن شيوه ها و نو آوري بود، به ايجاد اداره آمار همت گماشت .
داوود خان پيرنيا در سال 1325 به عنوان مشاور و معاون قضايي دوران نخست وزيري قوام السلطنه ، زماني که ايران در اشغال متفقين بود ، انتخاب و به مجلس شوراي ملي معرفي شد. از مهم ترين خدمات سياسي اين بزرگمرد به تلاش در برقراري حاکميت ملي و تماميت ارضي در آذربايجان به کمک از جان گذشتگي غيورمردان آذربايجان مي توان اشاره کرد . ( تصوير زير نيز برگرفته از کتاب محقق نازنين و زحمتکش ، حبيبالله خان نصيري فر است که داوود خان پير نيا را در فرودگاه بغداد و در عنفوان جواني نشان مي دهد .)
آن دوران و با برپايي گردهماييهايي واقع درباغ گلندوئک نظام السلطان خان خواجه نوري که ادامه راه مجالس پيروان مير عبدالوهاب بود و از آن دوران به يادگار مانده و رهروان پير در آن به بحث و گفتگو مي نشستند و با توجه به اينکه يکي از هدفهاي برگزاري اين مجالس ، شعر و موسيقي و متون عرفاني بود ، داوود خان پيرنيا ( در اين جلسات با نام درويشي مهر دوست شرکت مي کرد) در همنشيني با دوست داران عرفان و بزرگان شعر ، فرهنگيان ، دولتمردان و هنرمندان شايسته وهمزمان با عزلت گزيني و کناره گيري وي از عالم سياست ، پيوسته به دنبال انديشه هاي عرفاني خود و ادامه روند اين مجالس و همراه کردن اين بزرگان با خود بود و در نهايت شد آن چه که بايد مي شد و باغبان گلهاي موسيقي ايران در اين مجالس ، بذر برنامه گلها را نهاد .
مهارت و توانايي داوود خان پير نيا در تلفيق شعر و موسيقي خاص ايشان بود ، به طوريکه به نقل از اطرافيان وي ، هنگام انتخاب شعر و قطعات موسيقي بارها به قطعه گوش فرا مي داد و پس از اضافه و کم کردن آن ، شعر مورد نظر خويش را با موسيقي تلفيق کرده و دوباره شروع به گوش دادن آن مي کرد و گفته شده که حتي براي دوستان صاحب نظري که به ملاقات وي مي آمدند ، برنامه مورد نظر را پخش کرده و نظر آنان را جويا مي شد . از خاطرات نقل شده ايشان ، به تکليف ادبيات محول شده به وي در سوييس من باب تفسير قطعه اي از شعر" روسو" مي توان اشاره کرد . زماني که براي چندمين بار مشغول خواندن شعر بود به ناگه صداي آهنگي از منزل همسايه به گوشش رسيد و تطابق قطعه و آن موسيقي با هم به گونه اي بود که داوود خان را مجبور به مراجعت به منزل همسايه و پرس و جو در باب نام و پديد آورنده ملودي کرد . "تنهايي " نام اثر يکي از ناشناخته ترين آثار موسيقيدان شهير لهستاني ، "شوپن" بود .
کلاس موعود فرا رسيد و استاد سختگير پس از بررسي تکاليف ، پير نيا را مخاطب قرار داد و اشاره کرد که نوشته شما را از سايرين جدا کردم و از جاي خود بلند شد و به سمت وي رفت و با توجه به سختگير بودن استاد ، پيرنياي جوان به گمان اينکه قرار است مورد شماتت و مضحکه استاد قرار گيرد ، نگران گشت و استاد گفت : با اجازه رياست اين بخش از دانشگاه، نوشته شما را به وزارت فرهنگ فرستادم و دست او را فشرد و رو به کلاس کرد و جمله اي از تکليف داوود خان را با صداي بلند تکرار کرد : موسيقي شعر است و شعر موسيقي و هنگامي که اين دو با توجه به مفهوم و معني با هم آميخته شوند، تأثير دو چندان مي شود.
داوود خان ، از شاگردان ويولن استاد ابوالحسن خان صبا نيز بود که به گفته خود ايشان از سال 1321 به علت گرفتاري هاي شغلي ، کار نوازندگي را رها نمود و سال ها پس از درگذشت استاد صبا ، قطعه اي در سه گاه و زنگ شتر را با ويولن نواخته و شرح مبسوطي در نحوه نوازندگي ويولن وي بيان داشت . وي همچنين دستي هم در آهنگسازي داشته که آهنگ ساخته شده توسط ايشان در برنامه شماره 229 گلها ، در مايه بيات زند باپنجه غير قابل وصف پيانوي استاد بزرگ مرتضي خان محجوبي و طنين صداي حسين خان قوامي اجرا گرديد .
برنامه گل ها : در بحبوهه هرج و مرج اوضاع سياسي جهان هنگام جنگ جهاني دوم ، نفوذ غرب به ايران و به دنبال آن تأثير آن ها روي موسيقي ايران ( که اي کاش تأثيري به درست از موسيقي کلاسيک و مدرن غربي گرفته مي شد و فقط فرهنگ عوام و خياباني آن ها به موسيقي ايران نفوذ نمي کرد) نوعي ابتذال به موسيقي ايران راه يافت و گنجينه موسيقي اصيل ايراني و اشعار شاعران بزرگ ايراني بتدريج به دست فراموشي سپرده شد .شماري از بزرگان اهل هنر زمان از اين روند رو به تباهي اظهار نگراني کرده و فقدان حمايت و ايجاد اختلال در رشد موسيقي را به دست وزارت فرهنگ ارشاد آن دوران ، مايه شرمساري مي دانستند. تا جايي که مشير همايون شهردار ، پيانيست بزرگ اظهار داشت که اعمال نفوذ ، طرفداري افراطي و پارتي بازي ! سبب شده بود که پخش موسيقي از راديو دچار انحطاط گردد و تبديل به وسيله تبليغاتي براي اجرا در عروسي ها و موقعيت هاي مشابه جهت استفاده مالي گردد.
در همين روزهاي شلوغ تاريخ ايران و روزي از روزهايي که داوود خان به ديدار کيومرث خان وثوقي، ترانه سراي فقيد رفته بود ، نگران از وضع موجود جهت جلوگيري از بيشتر فرو رفتن در مرداب موجود ، تصميم به توليد برنامه گلها گرفت .( گرچه همان طور که در بالا اشاره شد ، بذر اين برنامه در جلسات باغ گلندوئک کاشته شد .) و در ادامه و در سال 1334 به ترغيب دکتر پرويز عدل، به همکاري با راديو دعوت شد و برنامه اي ادبي به نام "گلهاي جاويدان" را پيشنهاد کرد و با موافقت اداره روبرو گرديد و شروع سلسله برنامه گلها با نام گلهاي جاويدان و با همکاري اساتيد " احمد عبادي " ، غلامحسين بنان " ، " ابوالحسن صبا " و "عبدالعلي وزيري" به مدت ده دقيقه با گفتاري از ديوان حافظ در نوروز 1335 آغاز گشت .
کيفيت بالاي برنامه گلها ، نوع نگرش جامعه و عموم را نسبت به موسيقي و موسيقيدان تغيير داد. تا پيش از اين زمان، بخش عظيمي از جامعه براي خوانندگان و موسيقيدان هاي زن احترام کمي قائل بودند و به جرأت مي توان گفت که اين برنامه براي براي نخستين بار در تاريخ دوره اسلامي ايران ، دست اندرکاران موسيقي را به عنوان رهبر، استاد ، ستاره ها و خبرگان هنري ناب شناخته و ديگر آن هارا از قماش مطرب و خوانندگان کاباره اي تلقي نکردند .
گلهاي جاويدان در تعبير گلي است که هرگز نميرد ، نمادي از پويايي و جاوداني فروزه هاي معارف ايراني که به مدت 23 سال اشعار شاعران و سخن اديبان را همراه با نواي موسيقي اصيل ايراني مهمان خانه هاي مردم کرد . بزمي عارفانه ، محفلي عاشقانه ، تلفيقي از شعر و موسيقي و نثر با عشق و پيشگام در بنيان نهادن شيوه اي نو در زمينه همگام نمودن شعر و موسيقي با صداي انسان در جهت گسترش فرهنگ اصيل ايراني و با هدف رسيدن به احوال درويشي و نيل به خويشتن. به عقيده بزرگان و صاحب نظران ، اين ابتکار داوود خان پيرنيا ، حاوي آموخته هاي استثنايي در معارف و احوال حضوري در عرفان و بينش بود .
پس از مدتي پيرنياي فقيد متوجه شد که اين سبک برنامه شايد براي ذوق گسترده تر عموم سنگين باشد و تصميم به توليد برنامه اي ديگر با نام گلهاي رنگارنگ گرفت که از نظر مضمون با تنوع بيشتر ادبي و همراه با اشعار مدرن و ترانه هاي عاشقانه باب روز و تصنيف ها بود . در اين برنامه خوانندگاني چون استادان گلپايگاني ، ناهيد ، الهه ، پروين ، ايرج و سيما بينا به اجراي برنامه پرداختند که مورد اقبال عموم قرار گرفت و مي توان گفت که ماندگارترين تصنيف هاي تاريخ موسيقي ايران در اين دوره طلايي رقم خورد .
علاوه بر برنامه هاي ياد شده ، داوود خان پيرنيا اقدام به ساخت برنامه برگ سبز نمود که دکلمه اشعار بزرگان ايران زمين و خواندن آن شعرها به گونه آوازي بود. همينطور برنامه يک شاخه گل که در هر برنامه به معرفي يکي از بزرگان شعر ايران زمين مي پرداخت و گلهاي صحرايي که گامي بلند بود در جهت تباه نشدن حق موسيقي محلي ايران زمين که از مناطق مختلف و گروه هاي قومي ايران تشکيل شده بود. اين بزرگمرد، طي بيست و سه سال نزديک به 1500 برنامه از خود به يادگار گذاشت و راه خود را در مجالس ديدار دراويش دلباخته و قلندران آزاد انديش در برنامه گلها ادامه داد و با تشکيل ارکستري با نوازندگان مجرب ، خوانندگان کار بلد و آهنگسازان بي بديل ، در آن آشفته بازار موسيقي ايراني ، دوران طلايي موسيقي ايراني را کليد زد .
برنامه گلها شامل گلهاي جاويدان ( 157 برنامه) ، گلهاي رنگارنگ (481 برنامه ، از شماره 100 آغاز گشته و تعدادي از برنامه ها داراي شماره الف و ب مي باشد .) ، برگ سبز (312 برنامه ) ، شاخه گل ( 465 برنامه ) و گلهاي صحرايي ( 62 برنامه ) بود .
آوازه و موفقيت برنامه گلها بي دليل و اتفاقي نبود ، بلکه به دليل انتخاب شعر و آهنگ ، انتخاب نوازنده و از همه مهمتر همکاري با صاحب ذوق هاي زمانه بود که گويي رويايي بيش نبودند و آن زمان به واسطه شهرت و نام "پيرنيا" بود که بزرگاني که به سختي حتي در انظار عمومي حاضر مي شدند ، به شرکت در برنامه گلها رغبت نشان مي دادند . خلاقيت و هوش و ذکاوت موروثي و نبوغ ادبي ايشان از جمله مواردي است که مي توان نام برد . در ادامه، دقت و دلسوزي او بود که باعث مي گشت تا بارها و بارها برنامه را گوش فرا داده و از بر کرده و ويرايش کند و از همه مهمتر از اهل ذوق هاي صاحب نظر م بگيرد . در يکي از مصاحبه هايي که با آقا بيژن پيرنيا انجام گشته ، به احياي مثنوي صدري توسط داوود خان پيرنيا اشاره شده که با آگاهي يافتن از اينکه درويشي در دل کوير هست که اين آواز را مي خواند ، گروهي را به ديدار با اين پيرمرد فرستاد و بعدها ابوالحسن خان صبا آن را در رديف دستگاهي موسيقي ايراني جاي داد .
استاد فرهاد فخرالديني ، موسيقيدان ، آهنگساز ، تنظيم کننده و رهبر ارکستر ملي ايران در مورد پيرنياي فقيد و برنامه گلها طي مصاحبه اي با خانم جين لويسون اين گونه اظهار داشت :
"همه کساني که در آفرينش برنامه گلها شرکت داشتند ، از جمله ابولحسن صبا ، مرتضي محجوبي ، تجويدي ، داوود پيرنيا و رهي معيري ، افرادي با فرهنگ بالا و آدم هايي فوق العاده بودند . بايستي تأکيد کرد که ما در آن زمان هيچ گونه سرگرمي ديگري نداشتيم . ممکن بود کسي هفته اي يک بار به سينما برود ، اما تلويزيوني نبود که تماشا کنيم. در نتيجه به راديو رو مي آورديم و بهترين برنامه همه دوره هاي راديو ، برنامه گلهاي جاويدان بود . بعد نوبت به گلهاي رنگارنگ رسيد . در آغاز استاداني همچون تجويدي ، محجوبي و صبا روي اين برنامه ها کار کردند و سپس روح الله خالقي که گروه بزرگي داشت و باني ارکستر گلها بود ، وارد صحنه شد . . . "
دکتر داريوش صفوت، موسيقيدان و عضو هيأت مؤسس و مدير اسبق مرکز حفظ و اشاعه موسيقي نيز در مصاحبه با خانم جين لويسون به نکاتي ديگر اشاره کرده :
"برنامه گلها تلاشي براي اجراي موسيقي معتبر ايراني بود . اين برنامه از جلسه هاي خصوصي که در آن بهترين موسيقدانان شرکت داشتند الهام مي گرفت . بسياري از اين موسيقيدان ها پير شده و چندان مناسب نبود که از آنها براي اجراي کنسرت هاي عمومي دعوت کرد . اما دانش موسيقيايي داشتند که در معرض خطر نابودي براي هميشه بود، در حالي که بايد در اختيار عموم قرار مي گرفت . آقاي پيرنيا با توليد اين برنامه ها دست به کار گرانبهايي زد . گلها نه فقط تأثير عظيمي بر موسيقي ايراني گذاشت ، بلکه آشکارا درک مردم را از ادبيات فارسي افزايش داد. هنگامي که گلها پخش مي شد ، خيلي طبيعي به نظر مي رسيد که مردم کارهايشان را رها کنند و به موسيقي گوش دهند . "
به نقل از مسعود حسن خاني نوازنده ويولن ارکستر گلها ، مدرس و آهنگساز، داوود خان پيرنيا به شخصه نظارت بر ضبط قطعات را با دقت مثال زدني خود از اتاق فرمان انجام مي داد. تا جايي که ايرادهاي مربوط به اجرا را با درميان گذاشتن آن با رهبر ارکستر رفع ميکرد .
برنامه کودک : در سال 1335 باز هم خلاقيت داوود خان پيرنيا متبلور شد و برنامه کودکي متولد گرديد که به وسيله کودکان دبستاني اجرا مي گشت و اجراي آقا بيژن پيرنيا اداره ميشد . در اين برنامه خانم روشنک و مولود عاطفي نيز شرکت داشتند که در طي هفته، به مدت يک ربع از ساعت هفت تا هفت و ربع بامداد و جمعه ها به مدت سه ربع اجرا مي گشت.
از سال 1337 آقاي دکتر منوچهر معين افشار ، دوست و همکار هميشگي داوود خان پيرنيا سردبيري برنامه کودک را عهده دار گشت . به قول اسماعيل خان نواب صفا ، کودکان آن روز ، پدران و مادران امروز هستند و هريک داراي فرزندان متعدد. از جمله آقاي بيژن پير نيا که درجات تحصيلي عالي در رشته حقوق را طي نموده و سرکار خانم سيما بينا که هنوز آهنگ هاي محلي را اجرا مي کنند.
راديو گلها تا آبان 1345 با مديريت و سرپرستي پيرنيا به کار خود ادامه داد، در آن سال پيرنيا از مقام خود استعفا داد. پيرنيا در سال 1350 در سن 71 سالگي درگذشت. برنامهي گلها از آن پس، با نام “گلهاي تازه”، تحت سرپرستي “رهي معيري” و پس از آن “محمد نقيبي” به کار خود ادامه داد تا اينکه در نهايت در سال 1351 “هوشنگ ابتهاج”، سکان هدايت آنرا در دست گرفت.
ابتهاج در اين سري از برنامهها به جهت تنوع ايجاد بيشتر، برخي از اشعار خود را نيز در مضمون برنامهها گنجاند. نتيجهي زحمات ابتهاج و ديگر هنرمنداني که با وي همکاري ميکردند، توليد 201 قسمت برنامه تا سال 57 بود. بسياري از صاحبنظران بر اين باورند که عليرغم تلاشهاي بي دريغ اين سه تن، گلهاي تازه هرگز نتوانست به دوران اوج سابق برگردد.
در اين دوران بسياري از هنرمندان قديمي از برنامه جدا شده بودند و ابتهاج با مشکلات فراواني در باب ادامهي کار راديو گلها دست به گريبان بود. با اين حال در همين دوران نيز آثار بسيار شاخصي با همکاري “محمد رضا شجريان”، “علي تجويدي” و “عبدالوهاب شهيدي” توليد شد که از غناي موسيقايي بالايي برخوردارند.
پيرنيا در زمان سرپرستي خود بر راديو گلها، با توليد قريب به 1500 برنامه، رکورد جديدي از توليد از خود بر جاي گذاشت، وي توانست به شکل صحيحي از ارائهي موسيقي دستيابد که بدون افول از معيارهاي موسيقي اصيل ايران و نزديکي با فرهنگ موسيقي مبتذل باب شده در آن روزگار، دربرگيرنده سليقهي تمام اقشار جامعه بود.
پيرنيا به موسيقي علاقه داشت و شيفتهي آن بود، اما به مانند ساير همکاران خود موسيقيدان نبود، او درک و اشراف کاملي بر موسيقي ايران داشت. بزرگترين حسن وي آن بود که براي توليد برنامهها از نظرات بسياري از همکاران و آشنايان خود کمک ميگرفت و با م و نظرخواهي از اهل فن، سعي در تطبيق برنامهها با معيارهاي موسيقي ايراني داشت و در عين حال سعي ميکرد سليقهي عمومي را نيز با ظرافت ارتقاء دهد.
او در توليد برنامهها وسواس زيادي به خرج ميداد و معروف است که گاهي يک برنامه را آنقدر گوش ميداد و ويرايش ميکرد که آن را از بر ميشد. اغلب اوقات محل کار وي پر بود از هنرمندان و افراد صاحبنظر که وي از آنان دعوت ميکرد براي گوش کردن به آثار و نظرخواهي از آنان به استوديو بيايند.
در نتيجهي کار او، جامعه نگاه مثبتي به موسيقي اصيل ايراني پيدا کرد. موسيقي سنتي که تا قبل از آن با موسيقي کوچه بازاري همتراز انگاشتهميشد، همواره در پشت درهاي بسته اجراميشد و خوانندههاي اين نوع موسيقي را نيز همتراز مطربان دورهگرد ميپنداشتند.
تنها با همت و کوشش پيرنيا و همکارانش و پس از گذشت ساليان بسيار، موسيقي ايران جايگاه رفيع خود را بازيافت. در روزگار او تلويزيون به شکل امروزي رايج نبود و تنها وسايل ارتباط جمعي، راديو و رومه بود. با در نظر گرفتن سطح پايين سواد جامعه در آن زمان، برنامهي گلها نه تنها توانست درک عمومي مخاطبانش را نسبت موسيقي ايراني افزايش دهد، بلکه آگاهي بسياري از ايرانيان را از گنجينهي سرشار ادب و شعر فارسي بالا برد.
برنامهي وي تبديل به مکاني شدهبود که در آنجا هنرمندان، خوانندگان و موسيقيدانان با يکديگر آشنا ميشدند و اين خود دستمايهي همکاري و توليد بسياري از آثار فاخر موسيقي آن زمان، خارج از برنامهي گلها بود. پيرنيا با اجراي پروژهي گلها، بسياري از هنرمنداني را که رو به فراموشي ميرفتند، دوباره به جامعه معرفي کرد و موجب ماندگاري نام و هنر آنها شد.
اغلب تصاوير اين مقاله، همراه با توضيحاتشان از مطلبي در وبسايت بيبيسي فارسي برگرفته شدهاند. همچنين متن مقاله، گردآوري متون مقالاتي از هنرنامه امروز و اِيُک تايمز است.
پيرنيا از 1335 تا 1346 مدير برنامه راديو گلها بود.
وي در سال 1279 شمسي و در خانوادهاي روشنفکر و اشرافي به دنيا آمد. پدر او، “حسن پيرنيا” از روشنفکران دوران خود بود که مناصب سياسي زيادي از جمله نخستوزيري را در طول حيات خود بر عهدهداشت، وي همچنين به خاطر تاليف مجموعهي 3 جلدي “تاريخ ايران باستان”، به عنوان اولين پژوهشگر مدرن تاريخ ايران شناختهميشود. تعليماتي که داوود پيرنيا از پدر ديد، در شکلگيري تفکر او نقشي به سزا داشت. پدربزرگِ وي، “نصرالله خانِ مشيرالدوله” نيز صدر اعظم ايران بود که در شکلگيري حکومت مشروطه در ايران نقشي اساسي داشت.
اين عقيدهي من است که موسيقي ايراني به ميزان زيادي مديون داوود پيرنياست، زيرا او در لحظهي بحراني در تاريخ ايران، موسيقي ما را به نحوي شايسته از تباهي نجات داد. اگر تلاشهاي او نبود، موسيقي عربي، ترکي يا موسيقي پاپ غربي، موسيقي ايراني را تماماً محو و نابود ميکرد.
استاد محمد رضا شجريان
پيرنيا تحصيلات ابتدايي را در منزل فراگرفت و براي ادامهي تحصيل وارد مدرسهي فرانسوي “سن لويي” در تهران شد. او سپس براي تحصيل در رشتهي حقوق به سوئيس رفت، جايي که همزمان با تحصيل، با اصول پايهي موسيقي کلاسيک و نواختن پيانو آشناشد.
پس از بازگشت از سوئيس به تبع رشتهي تحصيلي خود، در وزارت دادگستري و پس از آن وزارت دارايي مشغول به کار شد. از جملهي دستاوردهاي او در زمان تصدي مشاغل دولتي ميتوان به تاسيس “کانون وکلا” و “ادارهي آمار ايران” اشارهکرد. وي در اواخر دوران مسئوليت خود، در زمان نخست وزيري “قوام”، سمتِ معاونت وي را برعهدهداشت.
موقعيت سياسي پيرنيا و همچنين اعتبار خانوادگي او در اين دوره، موجبشد تا با اکثر شخصيتهاي نامدار و بزرگان ادبيات و هنر آن دوره آشناشود، آشنايي که پايه و اساس بزرگترين دستاورد زندگي او در آيندهي نزديک بود.پس از سقوط دولت قوام، پيرنيا نيز از مقام خويش استعفاکرده و کار دولتي را کنارگذاشت.
در روزهايي که موسيقي ايراني روزهاي سختي را ميگذراند و با وجود راديويي که با پخش موسيقي سطح پايين و حمايت از برخي از جريانهاي منحط، موسيقي عوامپسند را به عموم عرضهميکرد، هنر استادان موسيقي اصيل ايراني ميرفت تا در کنج انزوا به فراموشي سپردهشود. در اين شرايط پيرنيا توانست نظر مقامات سازمان برنامه و بودجه را به شرايط حساس آندوره جلبکرده و با کسب حمايت مالي لازم، اقدام به تاسيس ارکستر گلها نمايد. ارکستري که از آهنگسازان، خوانندگان و نوازندگان بنام آن دوره تشکيلشدهبود و بعدها با شرکت عدهي بيشتري از هنرمندان تکامليافت. وي در سال 1334 پيشنهاد ساخت برنامهي گلهاي جاويدان را به پرويز عدل داد و اين سرآغازي بود بر دفتر 23 سالهي راديو گلها.
بازگشت پيرنيا به ايران همزمان بود با سمت نخست وزيري ميرزا حسن خان مشيرالدوله و آن دوره به علت اندک شمار بودن تحصيل کنندگان در اروپا ، اين گروه پس از مراجعتشان به ايران به مقامات عالي از جمله وزارت مي رسيدند. ولي اين امر در مورد پيرنياي جوان صدق نکرد و حسن خان مشيرالدوله فرزند خود را در دادگستري به عنوان ثبت کننده دفتر که از نخستين رده هاي شغلي بود ، با هدف آشنا کردن وي با اصول تشکيلات اداري گماشت. با اين توضيح که داوود خان پيرنيا رساله دکتراي خود را در دانشگاه لوزان با عنوان " در تطبيق قوانين جزا " نوشته و با درجه ممتاز پذيرفته شده بود.
کانون وکلاي دادگستري در ايران ، به همت داوود خان پيرنيا و همکاران تحصيل کرده وي و با توجه به سازمان و تشکيلات دستگاه قضايي کشورهاي اروپايي و اهميتي که دولت ها و جوامع براي اجراي صحيح قوانين قايل هستند، در سال 1310به عنوان يکي از ارکان ملي و مکمل قوه قضاييه بنيان نهاده شد و در ادامه و اواخر دوران خدمت وي، اين مرد وارسته به دليل تعلق خاطر داشتن به هنر از جمله ادبيات و موسيقي، پيشنهاد نخست وزيري که به او شده بود را رد کرد . داوود خان پس از ده سال رياست و صدارت کانون در دوره ديگري از خدمات دولتي خود ، در وزارت دارايي مشغول به کار گشت و چون ذات او در بنيان نهادن شيوه ها و نو آوري بود، به ايجاد اداره آمار همت گماشت .
داوود خان پيرنيا در سال 1325 به عنوان مشاور و معاون قضايي دوران نخست وزيري قوام السلطنه ، زماني که ايران در اشغال متفقين بود ، انتخاب و به مجلس شوراي ملي معرفي شد. از مهم ترين خدمات سياسي اين بزرگمرد به تلاش در برقراري حاکميت ملي و تماميت ارضي در آذربايجان به کمک از جان گذشتگي غيورمردان آذربايجان مي توان اشاره کرد . ( تصوير زير نيز برگرفته از کتاب محقق نازنين و زحمتکش ، حبيبالله خان نصيري فر است که داوود خان پير نيا را در فرودگاه بغداد و در عنفوان جواني نشان مي دهد .)
آن دوران و با برپايي گردهماييهايي واقع درباغ گلندوئک نظام السلطان خان خواجه نوري که ادامه راه مجالس پيروان مير عبدالوهاب بود و از آن دوران به يادگار مانده و رهروان پير در آن به بحث و گفتگو مي نشستند و با توجه به اينکه يکي از هدفهاي برگزاري اين مجالس ، شعر و موسيقي و متون عرفاني بود ، داوود خان پيرنيا ( در اين جلسات با نام درويشي مهر دوست شرکت مي کرد) در همنشيني با دوست داران عرفان و بزرگان شعر ، فرهنگيان ، دولتمردان و هنرمندان شايسته وهمزمان با عزلت گزيني و کناره گيري وي از عالم سياست ، پيوسته به دنبال انديشه هاي عرفاني خود و ادامه روند اين مجالس و همراه کردن اين بزرگان با خود بود و در نهايت شد آن چه که بايد مي شد و باغبان گلهاي موسيقي ايران در اين مجالس ، بذر برنامه گلها را نهاد .
مهارت و توانايي داوود خان پير نيا در تلفيق شعر و موسيقي خاص ايشان بود ، به طوريکه به نقل از اطرافيان وي ، هنگام انتخاب شعر و قطعات موسيقي بارها به قطعه گوش فرا مي داد و پس از اضافه و کم کردن آن ، شعر مورد نظر خويش را با موسيقي تلفيق کرده و دوباره شروع به گوش دادن آن مي کرد و گفته شده که حتي براي دوستان صاحب نظري که به ملاقات وي مي آمدند ، برنامه مورد نظر را پخش کرده و نظر آنان را جويا مي شد . از خاطرات نقل شده ايشان ، به تکليف ادبيات محول شده به وي در سوييس من باب تفسير قطعه اي از شعر" روسو" مي توان اشاره کرد . زماني که براي چندمين بار مشغول خواندن شعر بود به ناگه صداي آهنگي از منزل همسايه به گوشش رسيد و تطابق قطعه و آن موسيقي با هم به گونه اي بود که داوود خان را مجبور به مراجعت به منزل همسايه و پرس و جو در باب نام و پديد آورنده ملودي کرد . "تنهايي " نام اثر يکي از ناشناخته ترين آثار موسيقيدان شهير لهستاني ، "شوپن" بود .
کلاس موعود فرا رسيد و استاد سختگير پس از بررسي تکاليف ، پير نيا را مخاطب قرار داد و اشاره کرد که نوشته شما را از سايرين جدا کردم و از جاي خود بلند شد و به سمت وي رفت و با توجه به سختگير بودن استاد ، پيرنياي جوان به گمان اينکه قرار است مورد شماتت و مضحکه استاد قرار گيرد ، نگران گشت و استاد گفت : با اجازه رياست اين بخش از دانشگاه، نوشته شما را به وزارت فرهنگ فرستادم و دست او را فشرد و رو به کلاس کرد و جمله اي از تکليف داوود خان را با صداي بلند تکرار کرد : موسيقي شعر است و شعر موسيقي و هنگامي که اين دو با توجه به مفهوم و معني با هم آميخته شوند، تأثير دو چندان مي شود.
داوود خان ، از شاگردان ويولن استاد ابوالحسن خان صبا نيز بود که به گفته خود ايشان از سال 1321 به علت گرفتاري هاي شغلي ، کار نوازندگي را رها نمود و سال ها پس از درگذشت استاد صبا ، قطعه اي در سه گاه و زنگ شتر را با ويولن نواخته و شرح مبسوطي در نحوه نوازندگي ويولن وي بيان داشت . وي همچنين دستي هم در آهنگسازي داشته که آهنگ ساخته شده توسط ايشان در برنامه شماره 229 گلها ، در مايه بيات زند باپنجه غير قابل وصف پيانوي استاد بزرگ مرتضي خان محجوبي و طنين صداي حسين خان قوامي اجرا گرديد .
برنامه گل ها : در بحبوهه هرج و مرج اوضاع سياسي جهان هنگام جنگ جهاني دوم ، نفوذ غرب به ايران و به دنبال آن تأثير آن ها روي موسيقي ايران ( که اي کاش تأثيري به درست از موسيقي کلاسيک و مدرن غربي گرفته مي شد و فقط فرهنگ عوام و خياباني آن ها به موسيقي ايران نفوذ نمي کرد) نوعي ابتذال به موسيقي ايران راه يافت و گنجينه موسيقي اصيل ايراني و اشعار شاعران بزرگ ايراني بتدريج به دست فراموشي سپرده شد .شماري از بزرگان اهل هنر زمان از اين روند رو به تباهي اظهار نگراني کرده و فقدان حمايت و ايجاد اختلال در رشد موسيقي را به دست وزارت فرهنگ ارشاد آن دوران ، مايه شرمساري مي دانستند. تا جايي که مشير همايون شهردار ، پيانيست بزرگ اظهار داشت که اعمال نفوذ ، طرفداري افراطي و پارتي بازي ! سبب شده بود که پخش موسيقي از راديو دچار انحطاط گردد و تبديل به وسيله تبليغاتي براي اجرا در عروسي ها و موقعيت هاي مشابه جهت استفاده مالي گردد.
در همين روزهاي شلوغ تاريخ ايران و روزي از روزهايي که داوود خان به ديدار کيومرث خان وثوقي، ترانه سراي فقيد رفته بود ، نگران از وضع موجود جهت جلوگيري از بيشتر فرو رفتن در مرداب موجود ، تصميم به توليد برنامه گلها گرفت .( گرچه همان طور که در بالا اشاره شد ، بذر اين برنامه در جلسات باغ گلندوئک کاشته شد .) و در ادامه و در سال 1334 به ترغيب دکتر پرويز عدل، به همکاري با راديو دعوت شد و برنامه اي ادبي به نام "گلهاي جاويدان" را پيشنهاد کرد و با موافقت اداره روبرو گرديد و شروع سلسله برنامه گلها با نام گلهاي جاويدان و با همکاري اساتيد " احمد عبادي " ، غلامحسين بنان " ، " ابوالحسن صبا " و "عبدالعلي وزيري" به مدت ده دقيقه با گفتاري از ديوان حافظ در نوروز 1335 آغاز گشت .
کيفيت بالاي برنامه گلها ، نوع نگرش جامعه و عموم را نسبت به موسيقي و موسيقيدان تغيير داد. تا پيش از اين زمان، بخش عظيمي از جامعه براي خوانندگان و موسيقيدان هاي زن احترام کمي قائل بودند و به جرأت مي توان گفت که اين برنامه براي براي نخستين بار در تاريخ دوره اسلامي ايران ، دست اندرکاران موسيقي را به عنوان رهبر، استاد ، ستاره ها و خبرگان هنري ناب شناخته و ديگر آن هارا از قماش مطرب و خوانندگان کاباره اي تلقي نکردند .
گلهاي جاويدان در تعبير گلي است که هرگز نميرد ، نمادي از پويايي و جاوداني فروزه هاي معارف ايراني که به مدت 23 سال اشعار شاعران و سخن اديبان را همراه با نواي موسيقي اصيل ايراني مهمان خانه هاي مردم کرد . بزمي عارفانه ، محفلي عاشقانه ، تلفيقي از شعر و موسيقي و نثر با عشق و پيشگام در بنيان نهادن شيوه اي نو در زمينه همگام نمودن شعر و موسيقي با صداي انسان در جهت گسترش فرهنگ اصيل ايراني و با هدف رسيدن به احوال درويشي و نيل به خويشتن. به عقيده بزرگان و صاحب نظران ، اين ابتکار داوود خان پيرنيا ، حاوي آموخته هاي استثنايي در معارف و احوال حضوري در عرفان و بينش بود .
پس از مدتي پيرنياي فقيد متوجه شد که اين سبک برنامه شايد براي ذوق گسترده تر عموم سنگين باشد و تصميم به توليد برنامه اي ديگر با نام گلهاي رنگارنگ گرفت که از نظر مضمون با تنوع بيشتر ادبي و همراه با اشعار مدرن و ترانه هاي عاشقانه باب روز و تصنيف ها بود . در اين برنامه خوانندگاني چون استادان گلپايگاني ، ناهيد ، الهه ، پروين ، ايرج و سيما بينا به اجراي برنامه پرداختند که مورد اقبال عموم قرار گرفت و مي توان گفت که ماندگارترين تصنيف هاي تاريخ موسيقي ايران در اين دوره طلايي رقم خورد .
علاوه بر برنامه هاي ياد شده ، داوود خان پيرنيا اقدام به ساخت برنامه برگ سبز نمود که دکلمه اشعار بزرگان ايران زمين و خواندن آن شعرها به گونه آوازي بود. همينطور برنامه يک شاخه گل که در هر برنامه به معرفي يکي از بزرگان شعر ايران زمين مي پرداخت و گلهاي صحرايي که گامي بلند بود در جهت تباه نشدن حق موسيقي محلي ايران زمين که از مناطق مختلف و گروه هاي قومي ايران تشکيل شده بود. اين بزرگمرد، طي بيست و سه سال نزديک به 1500 برنامه از خود به يادگار گذاشت و راه خود را در مجالس ديدار دراويش دلباخته و قلندران آزاد انديش در برنامه گلها ادامه داد و با تشکيل ارکستري با نوازندگان مجرب ، خوانندگان کار بلد و آهنگسازان بي بديل ، در آن آشفته بازار موسيقي ايراني ، دوران طلايي موسيقي ايراني را کليد زد .
برنامه گلها شامل گلهاي جاويدان ( 157 برنامه) ، گلهاي رنگارنگ (481 برنامه ، از شماره 100 آغاز گشته و تعدادي از برنامه ها داراي شماره الف و ب مي باشد .) ، برگ سبز (312 برنامه ) ، شاخه گل ( 465 برنامه ) و گلهاي صحرايي ( 62 برنامه ) بود .
آوازه و موفقيت برنامه گلها بي دليل و اتفاقي نبود ، بلکه به دليل انتخاب شعر و آهنگ ، انتخاب نوازنده و از همه مهمتر همکاري با صاحب ذوق هاي زمانه بود که گويي رويايي بيش نبودند و آن زمان به واسطه شهرت و نام "پيرنيا" بود که بزرگاني که به سختي حتي در انظار عمومي حاضر مي شدند ، به شرکت در برنامه گلها رغبت نشان مي دادند . خلاقيت و هوش و ذکاوت موروثي و نبوغ ادبي ايشان از جمله مواردي است که مي توان نام برد . در ادامه، دقت و دلسوزي او بود که باعث مي گشت تا بارها و بارها برنامه را گوش فرا داده و از بر کرده و ويرايش کند و از همه مهمتر از اهل ذوق هاي صاحب نظر م بگيرد . در يکي از مصاحبه هايي که با آقا بيژن پيرنيا انجام گشته ، به احياي مثنوي صدري توسط داوود خان پيرنيا اشاره شده که با آگاهي يافتن از اينکه درويشي در دل کوير هست که اين آواز را مي خواند ، گروهي را به ديدار با اين پيرمرد فرستاد و بعدها ابوالحسن خان صبا آن را در رديف دستگاهي موسيقي ايراني جاي داد .
استاد فرهاد فخرالديني ، موسيقيدان ، آهنگساز ، تنظيم کننده و رهبر ارکستر ملي ايران در مورد پيرنياي فقيد و برنامه گلها طي مصاحبه اي با خانم جين لويسون اين گونه اظهار داشت :
"همه کساني که در آفرينش برنامه گلها شرکت داشتند ، از جمله ابولحسن صبا ، مرتضي محجوبي ، تجويدي ، داوود پيرنيا و رهي معيري ، افرادي با فرهنگ بالا و آدم هايي فوق العاده بودند . بايستي تأکيد کرد که ما در آن زمان هيچ گونه سرگرمي ديگري نداشتيم . ممکن بود کسي هفته اي يک بار به سينما برود ، اما تلويزيوني نبود که تماشا کنيم. در نتيجه به راديو رو مي آورديم و بهترين برنامه همه دوره هاي راديو ، برنامه گلهاي جاويدان بود . بعد نوبت به گلهاي رنگارنگ رسيد . در آغاز استاداني همچون تجويدي ، محجوبي و صبا روي اين برنامه ها کار کردند و سپس روح الله خالقي که گروه بزرگي داشت و باني ارکستر گلها بود ، وارد صحنه شد . . . "
دکتر داريوش صفوت، موسيقيدان و عضو هيأت مؤسس و مدير اسبق مرکز حفظ و اشاعه موسيقي نيز در مصاحبه با خانم جين لويسون به نکاتي ديگر اشاره کرده :
"برنامه گلها تلاشي براي اجراي موسيقي معتبر ايراني بود . اين برنامه از جلسه هاي خصوصي که در آن بهترين موسيقدانان شرکت داشتند الهام مي گرفت . بسياري از اين موسيقيدان ها پير شده و چندان مناسب نبود که از آنها براي اجراي کنسرت هاي عمومي دعوت کرد . اما دانش موسيقيايي داشتند که در معرض خطر نابودي براي هميشه بود، در حالي که بايد در اختيار عموم قرار مي گرفت . آقاي پيرنيا با توليد اين برنامه ها دست به کار گرانبهايي زد . گلها نه فقط تأثير عظيمي بر موسيقي ايراني گذاشت ، بلکه آشکارا درک مردم را از ادبيات فارسي افزايش داد. هنگامي که گلها پخش مي شد ، خيلي طبيعي به نظر مي رسيد که مردم کارهايشان را رها کنند و به موسيقي گوش دهند . "
به نقل از مسعود حسن خاني نوازنده ويولن ارکستر گلها ، مدرس و آهنگساز، داوود خان پيرنيا به شخصه نظارت بر ضبط قطعات را با دقت مثال زدني خود از اتاق فرمان انجام مي داد. تا جايي که ايرادهاي مربوط به اجرا را با درميان گذاشتن آن با رهبر ارکستر رفع ميکرد .
برنامه کودک : در سال 1335 باز هم خلاقيت داوود خان پيرنيا متبلور شد و برنامه کودکي متولد گرديد که به وسيله کودکان دبستاني اجرا مي گشت و اجراي آقا بيژن پيرنيا اداره ميشد . در اين برنامه خانم روشنک و مولود عاطفي نيز شرکت داشتند که در طي هفته، به مدت يک ربع از ساعت هفت تا هفت و ربع بامداد و جمعه ها به مدت سه ربع اجرا مي گشت.
از سال 1337 آقاي دکتر منوچهر معين افشار ، دوست و همکار هميشگي داوود خان پيرنيا سردبيري برنامه کودک را عهده دار گشت . به قول اسماعيل خان نواب صفا ، کودکان آن روز ، پدران و مادران امروز هستند و هريک داراي فرزندان متعدد. از جمله آقاي بيژن پير نيا که درجات تحصيلي عالي در رشته حقوق را طي نموده و سرکار خانم سيما بينا که هنوز آهنگ هاي محلي را اجرا مي کنند.
راديو گلها تا آبان 1345 با مديريت و سرپرستي پيرنيا به کار خود ادامه داد، در آن سال پيرنيا از مقام خود استعفا داد. پيرنيا در سال 1350 در سن 71 سالگي درگذشت. برنامهي گلها از آن پس، با نام “گلهاي تازه”، تحت سرپرستي “رهي معيري” و پس از آن “محمد نقيبي” به کار خود ادامه داد تا اينکه در نهايت در سال 1351 “هوشنگ ابتهاج”، سکان هدايت آنرا در دست گرفت.
ابتهاج در اين سري از برنامهها به جهت تنوع ايجاد بيشتر، برخي از اشعار خود را نيز در مضمون برنامهها گنجاند. نتيجهي زحمات ابتهاج و ديگر هنرمنداني که با وي همکاري ميکردند، توليد 201 قسمت برنامه تا سال 57 بود. بسياري از صاحبنظران بر اين باورند که عليرغم تلاشهاي بي دريغ اين سه تن، گلهاي تازه هرگز نتوانست به دوران اوج سابق برگردد.
در اين دوران بسياري از هنرمندان قديمي از برنامه جدا شده بودند و ابتهاج با مشکلات فراواني در باب ادامهي کار راديو گلها دست به گريبان بود. با اين حال در همين دوران نيز آثار بسيار شاخصي با همکاري “محمد رضا شجريان”، “علي تجويدي” و “عبدالوهاب شهيدي” توليد شد که از غناي موسيقايي بالايي برخوردارند.
پيرنيا در زمان سرپرستي خود بر راديو گلها، با توليد قريب به 1500 برنامه، رکورد جديدي از توليد از خود بر جاي گذاشت، وي توانست به شکل صحيحي از ارائهي موسيقي دستيابد که بدون افول از معيارهاي موسيقي اصيل ايران و نزديکي با فرهنگ موسيقي مبتذل باب شده در آن روزگار، دربرگيرنده سليقهي تمام اقشار جامعه بود.
پيرنيا به موسيقي علاقه داشت و شيفتهي آن بود، اما به مانند ساير همکاران خود موسيقيدان نبود، او درک و اشراف کاملي بر موسيقي ايران داشت. بزرگترين حسن وي آن بود که براي توليد برنامهها از نظرات بسياري از همکاران و آشنايان خود کمک ميگرفت و با م و نظرخواهي از اهل فن، سعي در تطبيق برنامهها با معيارهاي موسيقي ايراني داشت و در عين حال سعي ميکرد سليقهي عمومي را نيز با ظرافت ارتقاء دهد.
او در توليد برنامهها وسواس زيادي به خرج ميداد و معروف است که گاهي يک برنامه را آنقدر گوش ميداد و ويرايش ميکرد که آن را از بر ميشد. اغلب اوقات محل کار وي پر بود از هنرمندان و افراد صاحبنظر که وي از آنان دعوت ميکرد براي گوش کردن به آثار و نظرخواهي از آنان به استوديو بيايند.
در نتيجهي کار او، جامعه نگاه مثبتي به موسيقي اصيل ايراني پيدا کرد. موسيقي سنتي که تا قبل از آن با موسيقي کوچه بازاري همتراز انگاشتهميشد، همواره در پشت درهاي بسته اجراميشد و خوانندههاي اين نوع موسيقي را نيز همتراز مطربان دورهگرد ميپنداشتند.
تنها با همت و کوشش پيرنيا و همکارانش و پس از گذشت ساليان بسيار، موسيقي ايران جايگاه رفيع خود را بازيافت. در روزگار او تلويزيون به شکل امروزي رايج نبود و تنها وسايل ارتباط جمعي، راديو و رومه بود. با در نظر گرفتن سطح پايين سواد جامعه در آن زمان، برنامهي گلها نه تنها توانست درک عمومي مخاطبانش را نسبت موسيقي ايراني افزايش دهد، بلکه آگاهي بسياري از ايرانيان را از گنجينهي سرشار ادب و شعر فارسي بالا برد.
برنامهي وي تبديل به مکاني شدهبود که در آنجا هنرمندان، خوانندگان و موسيقيدانان با يکديگر آشنا ميشدند و اين خود دستمايهي همکاري و توليد بسياري از آثار فاخر موسيقي آن زمان، خارج از برنامهي گلها بود. پيرنيا با اجراي پروژهي گلها، بسياري از هنرمنداني را که رو به فراموشي ميرفتند، دوباره به جامعه معرفي کرد و موجب ماندگاري نام و هنر آنها شد.
اغلب تصاوير اين مقاله، همراه با توضيحاتشان از مطلبي در وبسايت بيبيسي فارسي برگرفته شدهاند. همچنين متن مقاله، گردآوري متون مقالاتي از هنرنامه امروز و اِيُک تايمز است.
در حال حاضر علاوه بر امکان پخش آنلاين برنامه راديو گلها،
در ادامه امکان دانلود
"اديب خوانساري، مرتضي محجوبي و مرضيه در ايستگاه راديو در ميدان ارگ تهران"
ويدئو:
Read More:
برنامههاي راديويي به نام گلها (راديو گلها)، در واقع مجموعهاي از برنامههاي راديويي موسيقي هستند که در ابتدا با برنامه? «گل هاي جاويدان» به مديريت آقاي داوود پيرنيا در 1335 آغاز شد. وي که قبلا در يک دوره از پنج دوره نخست وزيري احمد قوام، معاون وي بود، موفق شد جمع بزرگي از بزرگان علم و ادب پارسي را در کنار منتقدان، نوازندگان و خوانندگان بزرگ زمان با خود همراه سازد تا اين گنجينه? عظيم را به يادگار بگذارند.
اين برنامه در دوره? سرپرستي آقاي نصرتالله معينيان، بر مديريت کلي راديو ملي ايران ساخته شد و آنطور که از شواهد پيداست با حمايت بسيار از اين برنامه همراه بوده است.
گل هاي جاويدان با سري برنامههاي ديگري در مدت سرپرستي و مديريت داوود پيرنيا ادامه پيدا کردند. وي در در سال 1346 از مديريت آن کنارهگيري کرد. در چند سال آينده، رهي معيري، محمد ميرنقيبي و جهانبخش پازوکي مديريت راديو گلها را به عهده گرفتند که سالهاي چندان با ثباتي در تاريخ اين مجموعه نيستند. تا اين که در 1351 برنامه? جديدي به مديريت هوشنگ ابتهاج آغاز گرديد که نام آن «گل هاي رنگارنگ» شد.
در قالب برنامههاي اين مجموعه از 1335 تا 1357، 850 ساعت مقدمه، تکنوازي، آواز و شعرخواني توليد شد.
برنامههاي راديويي گلها در سال 1391 به همت پژوهشگر دانشگاه سواس (SOAS)، جين لويسون، با حمايت بنياد ميراث ايران در لندن (Iran Heritage Foundation) و کتابخانه? بريتانيا (The British Library) پس از 7 سال پژوهش و گردآوري، به صورت ديجيتالي تهيه شد و در دسترس عموم در دسترس است. در زمان انتشار خبر ديجيتالي شدن برنامههاي راديو گلها، 1461 برنامه از سري برنامههاي «برگ سبز، گل هاي تازه، گل هاي جاويدان، گل هاي رنگارنگ، گل هاي صحرايي، يک شاخه گل» در وبسايت اين پروژه در دسترس بود، که ممکن است تا کنون بر اين تعداد افزوده شده باشد.
نامهاي ديگري که در آرشيو بازارچه ميبينيد، ساير برنامههاي حوزه? موسيقي در راديو تهران و بعدا راديو ايران آن زمان هستند. بنا به تغييرات مديريتي و تعدد برنامههاي ساخته شده در اين دوره از تاريخ راديوي ايران، اين که چه عنواني را زيرمجموعه? برنامههاي راديو گلها ببينيم يا نه، مورد بحث خواهد بود. به اين شکل، آرشيو بازارچه در واقع شامل 8 عنوان برنامه? بيشتر نسبت به آرشيو آنلاين جين لويسون خواهد بود. هرچند طبعا کار عظيم تحقيقاتي که در اين پروژه صورت گرفته قابل قياس با گردآوري صرف نيست. پيشنهاد ميشود مقاله? جين لويسون در معرفي برنامه گلها و داستان ديجيتالي کردن آن را بخوانيد.
اركستر گلها اولين اركستر گلها در برنام? گلهاي جاويدان با حضور چند نوازند? معروف شكل گرفت: مرتضي محجوبي، ابوالحسن صبا، علي تجويدي، مهدي خالدي، محمد شيرخدايي، حسين همدانيان و سليم فرزان از اين نوازندگان بودند كه نام آنها در ابتداي برنامه برده ميشد. بعد از وسعت يافتن برنام? گلها، اركستر نيز از نوازندگان جوان و با استعداد استفاده كرد. پرويز ياحقي و همايون خرم از جوانترها و محمود تاجبخش از قديميترها، همچنين رضا ورزنده و اميرناصر افتتاح نيز جزو اين نوازندگان بودند. بعدها نوازندگان برجستهاي از هنرستان موسيقي ملي به سرپرستي روحالله خالقي نيز به اين اركستر اضافه شدند. نصرالله زرينپنجه (تار) از استادان و عليرضا ايزدي شيرازي (ويولنسل) از جوانترها بودند. صداي اصلي اركستر گلها در حدود سالهاي 1336-1339 ش شكل گرفت و سازهاي زهي آرشهاي (ويولونها)، تار(ها)، تنبك، كلارينت و فلوت در آن نقش اصلي داشتند. سنتور كمكم جاي خود را به پيانو داد و «ني» نيز كمكم وارد صداي اركستر شد. بازسازي اركستر گلها در دو نوبت، ثمر? كوشش روحالله خالقي بود كه ميخواست آثاري از استادش علينقي وزيري را باشكوه هر چه تمامتر «بازنوازي» كند و اين كار را هم به بهترين نحو انجام داد. اركستر گلها بعد از1340– 1341ش با استخدام تعدادي از نوازندگان فارغالتحصيل از هنرستان عالي موسيقي (مثل فريدون شهبازيان و حسن يوسف زماني و رحمتالله بديعي) و استفاده از چند نوازند? غيرايراني در بخشهاي هارمونيك، تجديد سازمان شد و توانست قدرتمندتر از سابق عمل كند. در زمان سرپرستي جواد معروفي نيز اين تركيب اركستري، نسبتاً حفظ شد. با اين تفاوت كه در اركستر گلهاي دور? معروفي، صداي خانواد? ويولونها بر صداي ساير سازها مسلط بود و هارموني چهار بخشي در آن رعايت ميشد. صداي اركستر گلهاي دور? خالقي، داراي ديناميسم بيشتر و رنگآميزي صوتي غنيتر بود و براي سازها و تكنوازيها، نقشآفرينيهاي زيبايي در نظر گرفته شده بود. صداي اركستر گلهاي دور? جواد معروفي، از يكدستي صوتي، زهيهاي پُر صدا، نقش مهم پيانويي اکمپانيمان (تخصص جواد معروفي در نوازندگي) و برجستگي خط آوازي صداي اركستر، برخوردار بود. صداي اين اركستر در گذر زمان و تجربه يافتن نوازندگانش پختهتر شد و در سالهاي 1352-1356 ش به اوج رسيد. اين اركستر بعد از انقلاب 1357 ش به دستور رياست سازمان راديو تلويزيون براي هميشه منحل شد و خاطر? آن فقط در ضبطها باقي مانده است.
پخش آنلاين برنامه هاي راديو گلها از طريق وبسايتي که به همت پژوهشگر دانشگاه سواس (SOAS)، جين لويسون، با حمايت بنياد ميراث ايران در لندن (Iran Heritage Foundation) و کتابخانه? بريتانيا (The British Library) ايجاد شده است ممکن است. همچنين در گذشته وبسايت www.radiogolha.net نيز امکان پخش زنده و آنلاين برنامه راديو گلها را فراهم آورده بود که اکنون ظاهرا به دليل مشکلات فني اين وبسايت قادر به پخش برنامهها نيست.
Read More:
دوره حمله اعراب: قبل از حمله اعراب، ملوديهايي که در آن نغمه هائي از اوستا بنام مازدين نواخته ميشد که با آن حال و هوا همخواني داشت. پس از حمله اعراب بسياري از مدها و ملوديها بدليل تهاجم اعراب که موسيقي را به عنوان مسئلهاي غير اخلاقي ميدانستند، از بين رفتند.
هنگامي که اسلام بعنوان مذهب مسلط ايران پذيرفته گرديد، تصميم حکمرانان منع کلي موسيقي و بعدها دلسرد کردن مردم از زمزمه ادعيه مازدين بود.
موسيقي سنتي تا قرن بيستم در دادگاهها نواخته ميگرديد. در زمان حکومت اسلامگرايان افراطي قرون وسطي، موسيقي بصورت مخفيانه نواخته ميشد.
اگر چه اکثر حاکمان عرب فعاليتهاي مرتبط با موسيقي را ممنوع اعلام کردند، ديگران به موسيقي دانان ايران دستور دادند که قطعاتي را به صورت کتاب تصنيف کنند که به عربي آن را «کتاب موسيقي کبير» به معناي کتاب اعظم موسيقي ميخواندند.
رهبران مذهبي اسلام در آغاز موسيقي را تحريم کرده و مايه فساد و بيهودگي ميدانستند. اما در زمان عباسيان که به سبک ساسانيان دربار خويش را اداره ميکردند، جنبههاي دنيوي و غيرديني موسيقي افزايش يافت و موسيقي رونق تازهاي يافت؛ بعضي بزرگان موسيقي اين دوران عبارتند از: ابوالفرج اصفهاني، عبدالقادرمراغي، [قطب الدين محمود شيرازي]، حکيم ابونصر فارابي و صفي الدين ارموي.
نقل از هردوت، که در دوران امپراتوري هخامنشي که به امپراطوري پارسي نيز معروف است، موسيقي نقش مهمي بخصوص در دربارها داشتهاست. او ميگويد که براي مراسم مذهبي پرستش خداوند، وجود موسيقي بسيار ضروري بودهاست. پس از ابلاغ دين پيامبر زرتشت، ميترا، شخصي که به عنوان داواً يک خداي دروغين يا شيطان و همچنين بتان ديگر بيشتر و بيشتر مقبول واقع شدند.
اصطلاح خنياي باستاني ايراني يک اصطلاح مربوط به عصر پس از هخامنشيان است. فارسي زبان مورد استفاده در دربارها به همراه زبان پهلوي، زبان رسمي دوران امپراطوري ساساني 642–224 ميلادي بوده و در برگيرنده اکثريت همان کلمات و همان گرامر زبان پهلوي بودهاست؛ بنابراين کلمه مورد استفاده براي موسيقي در دوران ساساني و در دوران ناب فارسي معاصر در واقع کلمه خنيا ميباشد.
روند تاثيرپذيري و تاثيرگذاري موسيقي دستگاهي بر جامعه پس از حمله عراق به ايران ادامه يافت و موسيقيدانان تا پايان دهه 60 علاوه بر توليد قطعات موسيقي دستگاهي، نگاهي جدي به جنگ و احساسات جامعه داشتند.
از 12 آلبوم چاووش، محتواي تعداد زيادي از قطعههاي موسيقي در شش مجموعه آن تحت تاثير فضاي سياسي ايران بوده است. محمدرضا شجريان و شهرام ناظري خوانندگي اکثر اين قطعات را بر عهده داشتند.
البته همراهي با رويدادهاي سياسي و اجتماعي تنها شاخصه موسيقي سنتي در سالهاي اول پس از انقلاب نبود بلکه مهمترين آثار حوزه موسيقي اصيل ايران طي 40 سال گذشته در همين سالها توليد شده است.
داوود پيرنيا، مدير برنامه
او که سابقه حضور و خدمات دولتي هم دارد، برنامه راديو گلها را که مجموعه? عظيمي از ارزشمندترين آثار موسيقي سنتي ايران است را مديريت کرد و چنين گنجينه? عظيمي را توليد کرد. بسياري هنرمندان و نامداران موسيقي سنتي در خلق
در ادامه? اين مطلب تصاوير کميابي از داوود پيرنيا را نيز مشاهده ميکنيد.
راديو گلها تا آبان 1345 با مديريت و سرپرستي پيرنيا به کار خود ادامه داد، در آن سال پيرنيا از مقام خود استعفا داد. پيرنيا در سال 1350 در سن 71 سالگي درگذشت. برنامهي گلها از آن پس، با نام “گلهاي تازه”، تحت سرپرستي “رهي معيري” و پس از آن “محمد نقيبي” به کار خود ادامه داد تا اينکه در نهايت در سال 1351 “هوشنگ ابتهاج”، سکان هدايت آنرا در دست گرفت.
ابتهاج در اين سري از برنامهها به جهت تنوع ايجاد بيشتر، برخي از اشعار خود را نيز در مضمون برنامهها گنجاند. نتيجهي زحمات ابتهاج و ديگر هنرمنداني که با وي همکاري ميکردند، توليد 201 قسمت برنامه تا سال 57 بود. بسياري از صاحبنظران بر اين باورند که عليرغم تلاشهاي بي دريغ اين سه تن، گلهاي تازه هرگز نتوانست به دوران اوج سابق برگردد.
ويدئو:
در اين دوران بسياري از هنرمندان قديمي از برنامه جدا شده بودند و ابتهاج با مشکلات فراواني در باب ادامهي کار راديو گلها دست به گريبان بود. با اين حال در همين دوران نيز آثار بسيار شاخصي با همکاري “محمد رضا شجريان”، “علي تجويدي” و “عبدالوهاب شهيدي” توليد شد که از غناي موسيقايي بالايي برخوردارند.
پيرنيا در زمان سرپرستي خود بر راديو گلها، با توليد قريب به 1500 برنامه، رکورد جديدي از توليد از خود بر جاي گذاشت، وي توانست به شکل صحيحي از ارائهي موسيقي دستيابد که بدون افول از معيارهاي موسيقي اصيل ايران و نزديکي با فرهنگ موسيقي مبتذل باب شده در آن روزگار، دربرگيرنده سليقهي تمام اقشار جامعه بود.
“برآورد مي شود در طول ده سال سرپرستي داوود پيرنيا بر برنامه گلها، 157 گلهاي جاويدان، 481 گلهاي رنگارنگ، 465 شاخه گل، 312 برگ سبز، و 62 گلهاي صحرائي، در جمع 1437 برنامه در راديو توليد شده باشد.”
پيرنيا به موسيقي علاقه داشت و شيفتهي آن بود، اما به مانند ساير همکاران خود موسيقيدان نبود، او درک و اشراف کاملي بر موسيقي ايران داشت. بزرگترين حسن وي آن بود که براي توليد برنامهها از نظرات بسياري از همکاران و آشنايان خود کمک ميگرفت و با م و نظرخواهي از اهل فن، سعي در تطبيق برنامهها با معيارهاي موسيقي ايراني داشت و در عين حال سعي ميکرد سليقهي عمومي را نيز با ظرافت ارتقاء دهد.
او در توليد برنامهها وسواس زيادي به خرج ميداد و معروف است که گاهي يک برنامه را آنقدر گوش ميداد و ويرايش ميکرد که آن را از بر ميشد. اغلب اوقات محل کار وي پر بود از هنرمندان و افراد صاحبنظر که وي از آنان دعوت ميکرد براي گوش کردن به آثار و نظرخواهي از آنان به استوديو بيايند.
در نتيجهي کار او، جامعه نگاه مثبتي به موسيقي اصيل ايراني پيدا کرد. موسيقي سنتي که تا قبل از آن با موسيقي کوچه بازاري همتراز انگاشتهميشد، همواره در پشت درهاي بسته اجراميشد و خوانندههاي اين نوع موسيقي را نيز همتراز مطربان دورهگرد ميپنداشتند.
Read More:
تنها با همت و کوشش پيرنيا و همکارانش و پس از گذشت ساليان بسيار، موسيقي ايران جايگاه رفيع خود را بازيافت. در روزگار او تلويزيون به شکل امروزي رايج نبود و تنها وسايل ارتباط جمعي، راديو و رومه بود. با در نظر گرفتن سطح پايين سواد جامعه در آن زمان، برنامهي گلها نه تنها توانست درک عمومي مخاطبانش را نسبت موسيقي ايراني افزايش دهد، بلکه آگاهي بسياري از ايرانيان را از گنجينهي سرشار ادب و شعر فارسي بالا برد.
برنامهي وي تبديل به مکاني شدهبود که در آنجا هنرمندان، خوانندگان و موسيقيدانان با يکديگر آشنا ميشدند و اين خود دستمايهي همکاري و توليد بسياري از آثار فاخر موسيقي آن زمان، خارج از برنامهي گلها بود. پيرنيا با اجراي پروژهي گلها، بسياري از هنرمنداني را که رو به فراموشي ميرفتند، دوباره به جامعه معرفي کرد و موجب ماندگاري نام و هنر آنها شد.
بازگشت پيرنيا به ايران همزمان بود با سمت نخست وزيري ميرزا حسن خان مشيرالدوله و آن دوره به علت اندک شمار بودن تحصيل کنندگان در اروپا ، اين گروه پس از مراجعتشان به ايران به مقامات عالي از جمله وزارت مي رسيدند. ولي اين امر در مورد پيرنياي جوان صدق نکرد و حسن خان مشيرالدوله فرزند خود را در دادگستري به عنوان ثبت کننده دفتر که از نخستين رده هاي شغلي بود ، با هدف آشنا کردن وي با اصول تشکيلات اداري گماشت. با اين توضيح که داوود خان پيرنيا رساله دکتراي خود را در دانشگاه لوزان با عنوان ” در تطبيق قوانين جزا ” نوشته و با درجه ممتاز پذيرفته شده بود.
کانون وکلاي دادگستري در ايران ، به همت داوود خان پيرنيا و همکاران تحصيل کرده وي و با توجه به سازمان و تشکيلات دستگاه قضايي کشورهاي اروپايي و اهميتي که دولت ها و جوامع براي اجراي صحيح قوانين قايل هستند، در سال 1310به عنوان يکي از ارکان ملي و مکمل قوه قضاييه بنيان نهاده شد و در ادامه و اواخر دوران خدمت وي، اين مرد وارسته به دليل تعلق خاطر داشتن به هنر از جمله ادبيات و موسيقي، پيشنهاد نخست وزيري که به او شده بود را رد کرد . داوود خان پس از ده سال رياست و صدارت کانون در دوره ديگري از خدمات دولتي خود ، در وزارت دارايي مشغول به کار گشت و چون ذات او در بنيان نهادن شيوه ها و نو آوري بود، به ايجاد اداره آمار همت گماشت .
Read More:
داوود خان پيرنيا در سال 1325 به عنوان مشاور و معاون قضايي دوران نخست وزيري قوام السلطنه ، زماني که ايران در اشغال متفقين بود ، انتخاب و به مجلس شوراي ملي معرفي شد. از مهم ترين خدمات سياسي اين بزرگمرد به تلاش در برقراري حاکميت ملي و تماميت ارضي در آذربايجان به کمک از جان گذشتگي غيورمردان آذربايجان مي توان اشاره کرد . ( تصوير زير نيز برگرفته از کتاب محقق نازنين و زحمتکش ، حبيبالله خان نصيري فر است که داوود خان پير نيا را در فرودگاه بغداد و در عنفوان جواني نشان مي دهد .)
“داوود پيرنيا در دوران نخست وزيري احمد قوام معاون او بود؛ اين عکس او را در ديداري رسمي در بغداد همراه با امير حمزه در سال 1946 ميلادي نشان مي دهد.”
“داوود پيرنيا، بنيانگذار برنامه گلهاي راديو ايران.
برنامه اي که در بيست و دو سال زندگي خود به معتبرترين جايگاه پيوند شعر و موسيقي سنتي تبديل شد.”
“داود پيرنيا در تهران زاده شد. پدرش حسن پيرنيا – مشيرالدوله- از دولتمردان روشنفکر و تاريخ پژوه دوره قاجار بود.”
“داوود پيرنيا در ده سالگي”
“داوود پيرنيا در کنار پدر و برادران”
“داوود پيرنيا پشت ميز وکالت. او پس از اتمام تحصيلات ابتدائي وارد مدرسه فرانسوي “سن لويي” شد و پس از چند سال براي تحصيل حقوق رهسپار سوئيس گرديد. پيرنيا در بازگشت به ايران “کانون وکلا ” را بنياد کرد.”
“داوود پيرنيا در سوئيس. او در مدت اقامت در اروپا با موسيقي کلاسيک مغرب زمين آشنا شده و حتي به فراگيري پيانو پرداخته بود ولي در بازگشت به ايران، به فکر نوسازي موسيقي سنتي ايران افتاد.”
“در يکي از جلسات هفتگي اش با دوستان خود، صحبت از بنياد برنامه اي براي تهيه شعر و موسيقي فاخر به ميان آمد. همه تشويقش کردند و او دست به کار شد و نخستين برنامه گلهاي جاويدان را در نوروز سال 1335 به مرحله پخش از راديو رساند.”
“پس از گلهاي جاويدان که هر هفته به عرضه آثار يکي از شاعران برجسته ايران اختصاص داشت “گلهاي رنگارنگ” به ميدان آمد که شعرهاي گونه گوني را با شماري قطعات موسيقي در خور عرضه ميکرد. چيزي نگذشت که “گلهاي صحرائي” پديد آمد براي عرضه موسيقي بومي و پس از آن “يک شاخه گل” براي تک شعرها و تک آهنگهاي درخشان و “برگ سبز” براي اجراي شعر و موسيقي عرفاني.”
“داوود پيرنيا در کنار هنرمندان برنامه گلها از جمله ملوک ضرابي”
“اديب خوانساري، مرتضي محجوبي و مرضيه در ايستگاه راديو در ميدان ارگ تهران”
“برآورد مي شود در طول ده سال سرپرستي داوود پيرنيا بر برنامه گلها، 157 گلهاي جاويدان، 481 گلهاي رنگارنگ، 465 شاخه گل، 312 برگ سبز، و 62 گلهاي صحرائي، در جمع 1437 برنامه در راديو توليد شده باشد.”
“استوديو گلها، از چپ: ابوالحسن صبا، مرتضي محجوبي و علي تجويدي”
“داوود پيرنيا در کنار فرزندانش داريوش و مهردخت”
“داوود پيرنيا در دوران نخست وزيري احمد قوام معاون او بود؛ اين عکس او را در ديداري رسمي در بغداد همراه با امير حمزه در سال 1946 ميلادي نشان مي دهد.”
“داوود پيرنيا، نشسته روي صندلي، در جمع افراد خانواده، در سال 1349. او يک سال بعد در يازدهم آبان 1350 درگذشت.
پيرنيا از 1335 تا 1346 مدير برنامه
وي در سال 1279 شمسي و در خانوادهاي روشنفکر و اشرافي به دنيا آمد. پدر او، “حسن پيرنيا” از روشنفکران دوران خود بود که مناصب سياسي زيادي از جمله نخستوزيري را در طول حيات خود بر عهدهداشت، وي همچنين به خاطر تاليف مجموعهي 3 جلدي “تاريخ ايران باستان”، به عنوان اولين پژوهشگر مدرن تاريخ ايران شناختهميشود. تعليماتي که داوود پيرنيا از پدر ديد، در شکلگيري تفکر او نقشي به سزا داشت. پدربزرگِ وي، “نصرالله خانِ مشيرالدوله” نيز صدر اعظم ايران بود که در شکلگيري حکومت مشروطه در ايران نقشي اساسي داشت.
“داود پيرنيا در تهران زاده شد. پدرش حسن پيرنيا – مشيرالدوله- از دولتمردان روشنفکر و تاريخ پژوه دوره قاجار بود.”
اين عقيدهي من است که موسيقي ايراني به ميزان زيادي مديون داوود پيرنياست، زيرا او در لحظهي بحراني در تاريخ ايران، موسيقي ما را به نحوي شايسته از تباهي نجات داد. اگر تلاشهاي او نبود، موسيقي عربي، ترکي يا موسيقي پاپ غربي، موسيقي ايراني را تماماً محو و نابود ميکرد.
ويدئو:
پيرنيا تحصيلات ابتدايي را در منزل فراگرفت و براي ادامهي تحصيل وارد مدرسهي فرانسوي “سن لويي” در تهران شد. او سپس براي تحصيل در رشتهي حقوق به سوئيس رفت، جايي که همزمان با تحصيل، با اصول پايهي موسيقي کلاسيک و نواختن پيانو آشناشد.
پس از بازگشت از سوئيس به تبع رشتهي تحصيلي خود، در وزارت دادگستري و پس از آن وزارت دارايي مشغول به کار شد. از جملهي دستاوردهاي او در زمان تصدي مشاغل دولتي ميتوان به تاسيس “کانون وکلا” و “ادارهي آمار ايران” اشارهکرد. وي در اواخر دوران مسئوليت خود، در زمان نخست وزيري “قوام”، سمتِ معاونت وي را برعهدهداشت.
موقعيت سياسي پيرنيا و همچنين اعتبار خانوادگي او در اين دوره، موجبشد تا با اکثر شخصيتهاي نامدار و بزرگان ادبيات و هنر آن دوره آشناشود، آشنايي که پايه و اساس بزرگترين دستاورد زندگي او در آيندهي نزديک بود.پس از سقوط دولت قوام، پيرنيا نيز از مقام خويش استعفاکرده و کار دولتي را کنارگذاشت.
Read More:
در روزهايي که موسيقي ايراني روزهاي سختي را ميگذراند و با وجود راديويي که با پخش موسيقي سطح پايين و حمايت از برخي از جريانهاي منحط، موسيقي عوامپسند را به عموم عرضهميکرد، هنر استادان موسيقي اصيل ايراني ميرفت تا در کنج انزوا به فراموشي سپردهشود. در اين شرايط پيرنيا توانست نظر مقامات سازمان برنامه و بودجه را به شرايط حساس آندوره جلبکرده و با کسب حمايت مالي لازم، اقدام به تاسيس ارکستر گلها نمايد. ارکستري که از آهنگسازان، خوانندگان و نوازندگان بنام آن دوره تشکيلشدهبود و بعدها با شرکت عدهي بيشتري از هنرمندان تکامليافت. وي در سال 1334 پيشنهاد ساخت برنامهي گلهاي جاويدان را به پرويز عدل داد و اين سرآغازي بود بر دفتر 23 سالهي برنامه راديو گلها.
“داوود پيرنيا، بنيانگذار برنامه گلهاي راديو ايران.
برنامه اي که در بيست و دو سال زندگي خود به معتبرترين جايگاه پيوند شعر و موسيقي سنتي تبديل شد.”
آن دوران و با برپايي گردهماييهايي واقع درباغ گلندوئک نظام السلطان خان خواجه نوري که ادامه راه مجالس پيروان مير عبدالوهاب بود و از آن دوران به يادگار مانده و رهروان پير در آن به بحث و گفتگو مي نشستند و با توجه به اينکه يکي از هدفهاي برگزاري اين مجالس ، شعر و موسيقي و متون عرفاني بود ، داوود خان پيرنيا ( در اين جلسات با نام درويشي مهر دوست شرکت مي کرد) در همنشيني با دوست داران عرفان و بزرگان شعر ، فرهنگيان ، دولتمردان و هنرمندان شايسته وهمزمان با عزلت گزيني و کناره گيري وي از عالم سياست ، پيوسته به دنبال انديشه هاي عرفاني خود و ادامه روند اين مجالس و همراه کردن اين بزرگان با خود بود و در نهايت شد آن چه که بايد مي شد و باغبان گلهاي موسيقي ايران در اين مجالس ، بذر برنامه گلها را نهاد .
مهارت و توانايي داوود خان پير نيا در تلفيق شعر و موسيقي خاص ايشان بود ، به طوريکه به نقل از اطرافيان وي ، هنگام انتخاب شعر و قطعات موسيقي بارها به قطعه گوش فرا مي داد و پس از اضافه و کم کردن آن ، شعر مورد نظر خويش را با موسيقي تلفيق کرده و دوباره شروع به گوش دادن آن مي کرد و گفته شده که حتي براي دوستان صاحب نظري که به ملاقات وي مي آمدند ، برنامه مورد نظر را پخش کرده و نظر آنان را جويا مي شد . از خاطرات نقل شده ايشان ، به تکليف ادبيات محول شده به وي در سوييس من باب تفسير قطعه اي از شعر” روسو” مي توان اشاره کرد . زماني که براي چندمين بار مشغول خواندن شعر بود به ناگه صداي آهنگي از منزل همسايه به گوشش رسيد و تطابق قطعه و آن موسيقي با هم به گونه اي بود که داوود خان را مجبور به مراجعت به منزل همسايه و پرس و جو در باب نام و پديد آورنده ملودي کرد . “تنهايي ” نام اثر يکي از ناشناخته ترين آثار موسيقيدان شهير لهستاني ، “شوپن” بود .
کلاس موعود فرا رسيد و استاد سختگير پس از بررسي تکاليف ، پير نيا را مخاطب قرار داد و اشاره کرد که نوشته شما را از سايرين جدا کردم و از جاي خود بلند شد و به سمت وي رفت و با توجه به سختگير بودن استاد ، پيرنياي جوان به گمان اينکه قرار است مورد شماتت و مضحکه استاد قرار گيرد ، نگران گشت و استاد گفت : با اجازه رياست اين بخش از دانشگاه، نوشته شما را به وزارت فرهنگ فرستادم و دست او را فشرد و رو به کلاس کرد و جمله اي از تکليف داوود خان را با صداي بلند تکرار کرد : موسيقي شعر است و شعر موسيقي و هنگامي که اين دو با توجه به مفهوم و معني با هم آميخته شوند، تأثير دو چندان مي شود.
“داوود پيرنيا در کنار هنرمندان برنامه گلها از جمله ملوک ضرابي”
داوود خان ، از شاگردان ويولن استاد ابوالحسن خان صبا نيز بود که به گفته خود ايشان از سال 1321 به علت گرفتاري هاي شغلي ، کار نوازندگي را رها نمود و سال ها پس از درگذشت استاد صبا ، قطعه اي در سه گاه و زنگ شتر را با ويولن نواخته و شرح مبسوطي در نحوه نوازندگي ويولن وي بيان داشت . وي همچنين دستي هم در آهنگسازي داشته که آهنگ ساخته شده توسط ايشان در برنامه شماره 229 گلها ، در مايه بيات زند باپنجه غير قابل وصف پيانوي استاد بزرگ مرتضي خان محجوبي و طنين صداي حسين خان قوامي اجرا گرديد .
برنامه گل ها : در بحبوهه هرج و مرج اوضاع سياسي جهان هنگام جنگ جهاني دوم ، نفوذ غرب به ايران و به دنبال آن تأثير آن ها روي موسيقي ايران ( که اي کاش تأثيري به درست از موسيقي کلاسيک و مدرن غربي گرفته مي شد و فقط فرهنگ عوام و خياباني آن ها به موسيقي ايران نفوذ نمي کرد) نوعي ابتذال به موسيقي ايران راه يافت و گنجينه موسيقي اصيل ايراني و اشعار شاعران بزرگ ايراني بتدريج به دست فراموشي سپرده شد .شماري از بزرگان اهل هنر زمان از اين روند رو به تباهي اظهار نگراني کرده و فقدان حمايت و ايجاد اختلال در رشد موسيقي را به دست وزارت فرهنگ ارشاد آن دوران ، مايه شرمساري مي دانستند. تا جايي که مشير همايون شهردار ، پيانيست بزرگ اظهار داشت که اعمال نفوذ ، طرفداري افراطي و پارتي بازي ! سبب شده بود که پخش موسيقي از راديو دچار انحطاط گردد و تبديل به وسيله تبليغاتي براي اجرا در عروسي ها و موقعيت هاي مشابه جهت استفاده مالي گردد.
در همين روزهاي شلوغ تاريخ ايران و روزي از روزهايي که داوود خان به ديدار کيومرث خان وثوقي، ترانه سراي فقيد رفته بود ، نگران از وضع موجود جهت جلوگيري از بيشتر فرو رفتن در مرداب موجود ، تصميم به توليد برنامه گلها گرفت .( گرچه همان طور که در بالا اشاره شد ، بذر اين برنامه در جلسات باغ گلندوئک کاشته شد .) و در ادامه و در سال 1334 به ترغيب دکتر پرويز عدل، به همکاري با راديو دعوت شد و برنامه اي ادبي به نام “گلهاي جاويدان” را پيشنهاد کرد و با موافقت اداره روبرو گرديد و شروع سلسله برنامه گلها با نام گلهاي جاويدان و با همکاري اساتيد ” احمد عبادي ” ، غلامحسين بنان ” ، ” ابوالحسن صبا ” و “عبدالعلي وزيري” به مدت ده دقيقه با گفتاري از ديوان حافظ در نوروز 1335 آغاز گشت .
کيفيت بالاي برنامه گلها ، نوع نگرش جامعه و عموم را نسبت به موسيقي و موسيقيدان تغيير داد. تا پيش از اين زمان، بخش عظيمي از جامعه براي خوانندگان و موسيقيدان هاي زن احترام کمي قائل بودند و به جرأت مي توان گفت که اين برنامه براي براي نخستين بار در تاريخ دوره اسلامي ايران ، دست اندرکاران موسيقي را به عنوان رهبر، استاد ، ستاره ها و خبرگان هنري ناب شناخته و ديگر آن هارا از قماش مطرب و خوانندگان کاباره اي تلقي نکردند .
Read More:
گلهاي جاويدان در تعبير گلي است که هرگز نميرد ، نمادي از پويايي و جاوداني فروزه هاي معارف ايراني که به مدت 23 سال اشعار شاعران و سخن اديبان را همراه با نواي موسيقي اصيل ايراني مهمان خانه هاي مردم کرد . بزمي عارفانه ، محفلي عاشقانه ، تلفيقي از شعر و موسيقي و نثر با عشق و پيشگام در بنيان نهادن شيوه اي نو در زمينه همگام نمودن شعر و موسيقي با صداي انسان در جهت گسترش فرهنگ اصيل ايراني و با هدف رسيدن به احوال درويشي و نيل به خويشتن. به عقيده بزرگان و صاحب نظران ، اين ابتکار داوود خان پيرنيا ، حاوي آموخته هاي استثنايي در معارف و احوال حضوري در عرفان و بينش بود .
“پس از گلهاي جاويدان که هر هفته به عرضه آثار يکي از شاعران برجسته ايران اختصاص داشت “گلهاي رنگارنگ” به ميدان آمد که شعرهاي گونه گوني را با شماري قطعات موسيقي در خور عرضه ميکرد. چيزي نگذشت که “گلهاي صحرائي” پديد آمد براي عرضه موسيقي بومي و پس از آن “يک شاخه گل” براي تک شعرها و تک آهنگهاي درخشان و “برگ سبز” براي اجراي شعر و موسيقي عرفاني.”
پس از مدتي پيرنياي فقيد متوجه شد که اين سبک برنامه شايد براي ذوق گسترده تر عموم سنگين باشد و تصميم به توليد برنامه اي ديگر با نام گلهاي رنگارنگ گرفت که از نظر مضمون با تنوع بيشتر ادبي و همراه با اشعار مدرن و ترانه هاي عاشقانه باب روز و تصنيف ها بود . در اين برنامه خوانندگاني چون استادان گلپايگاني ، ناهيد ، الهه ، پروين ، ايرج و سيما بينا به اجراي برنامه پرداختند که مورد اقبال عموم قرار گرفت و مي توان گفت که ماندگارترين تصنيف هاي تاريخ موسيقي ايران در اين دوره طلايي رقم خورد .
علاوه بر برنامه هاي ياد شده ، داوود خان پيرنيا اقدام به ساخت برنامه برگ سبز نمود که دکلمه اشعار بزرگان ايران زمين و خواندن آن شعرها به گونه آوازي بود. همينطور برنامه يک شاخه گل که در هر برنامه به معرفي يکي از بزرگان شعر ايران زمين مي پرداخت و گلهاي صحرايي که گامي بلند بود در جهت تباه نشدن حق موسيقي محلي ايران زمين که از مناطق مختلف و گروه هاي قومي ايران تشکيل شده بود. اين بزرگمرد، طي بيست و سه سال نزديک به 1500 برنامه از خود به يادگار گذاشت و راه خود را در مجالس ديدار دراويش دلباخته و قلندران آزاد انديش در برنامه گلها ادامه داد و با تشکيل ارکستري با نوازندگان مجرب ، خوانندگان کار بلد و آهنگسازان بي بديل ، در آن آشفته بازار موسيقي ايراني ، دوران طلايي موسيقي ايراني را کليد زد .
برنامه گلها شامل گلهاي جاويدان ( 157 برنامه) ، گلهاي رنگارنگ (481 برنامه ، از شماره 100 آغاز گشته و تعدادي از برنامه ها داراي شماره الف و ب مي باشد .) ، برگ سبز (312 برنامه ) ، شاخه گل ( 465 برنامه ) و گلهاي صحرايي ( 62 برنامه ) بود .
آوازه و موفقيت برنامه گلها بي دليل و اتفاقي نبود ، بلکه به دليل انتخاب شعر و آهنگ ، انتخاب نوازنده و از همه مهمتر همکاري با صاحب ذوق هاي زمانه بود که گويي رويايي بيش نبودند و آن زمان به واسطه شهرت و نام “پيرنيا” بود که بزرگاني که به سختي حتي در انظار عمومي حاضر مي شدند ، به شرکت در برنامه گلها رغبت نشان مي دادند . خلاقيت و هوش و ذکاوت موروثي و نبوغ ادبي ايشان از جمله مواردي است که مي توان نام برد . در ادامه، دقت و دلسوزي او بود که باعث مي گشت تا بارها و بارها برنامه را گوش فرا داده و از بر کرده و ويرايش کند و از همه مهمتر از اهل ذوق هاي صاحب نظر م بگيرد . در يکي از مصاحبه هايي که با آقا بيژن پيرنيا انجام گشته ، به احياي مثنوي صدري توسط داوود خان پيرنيا اشاره شده که با آگاهي يافتن از اينکه درويشي در دل کوير هست که اين آواز را مي خواند ، گروهي را به ديدار با اين پيرمرد فرستاد و بعدها ابوالحسن خان صبا آن را در رديف دستگاهي موسيقي ايراني جاي داد .
استاد فرهاد فخرالديني ، موسيقيدان ، آهنگساز ، تنظيم کننده و رهبر ارکستر ملي ايران در مورد پيرنياي فقيد و برنامه گلها طي مصاحبه اي با خانم جين لويسون اين گونه اظهار داشت:
“همه کساني که در آفرينش برنامه گلها شرکت داشتند ، از جمله ابولحسن صبا ، مرتضي محجوبي ، تجويدي ، داوود پيرنيا و رهي معيري ، افرادي با فرهنگ بالا و آدم هايي فوق العاده بودند . بايستي تأکيد کرد که ما در آن زمان هيچ گونه سرگرمي ديگري نداشتيم . ممکن بود کسي هفته اي يک بار به سينما برود ، اما تلويزيوني نبود که تماشا کنيم. در نتيجه به راديو رو مي آورديم و بهترين برنامه همه دوره هاي راديو ، برنامه گلهاي جاويدان بود . بعد نوبت به گلهاي رنگارنگ رسيد . در آغاز استاداني همچون تجويدي ، محجوبي و صبا روي اين برنامه ها کار کردند و سپس روح الله خالقي که گروه بزرگي داشت و باني ارکستر گلها بود ، وارد صحنه شد . . . ”
دکتر داريوش صفوت، موسيقيدان و عضو هيأت مؤسس و مدير اسبق مرکز حفظ و اشاعه موسيقي نيز در مصاحبه با خانم جين لويسون به نکاتي ديگر اشاره کرده :
“برنامه گلها تلاشي براي اجراي موسيقي معتبر ايراني بود . اين برنامه از جلسه هاي خصوصي که در آن بهترين موسيقدانان شرکت داشتند الهام مي گرفت . بسياري از اين موسيقيدان ها پير شده و چندان مناسب نبود که از آنها براي اجراي کنسرت هاي عمومي دعوت کرد . اما دانش موسيقيايي داشتند که در معرض خطر نابودي براي هميشه بود، در حالي که بايد در اختيار عموم قرار مي گرفت . آقاي پيرنيا با توليد اين برنامه ها دست به کار گرانبهايي زد . گلها نه فقط تأثير عظيمي بر موسيقي ايراني گذاشت ، بلکه آشکارا درک مردم را از ادبيات فارسي افزايش داد. هنگامي که گلها پخش مي شد ، خيلي طبيعي به نظر مي رسيد که مردم کارهايشان را رها کنند و به موسيقي گوش دهند . ”
“داريوش صفوت (7 آذر 1307، شيراز – 27 فروردين 1392، کرج) موسيقي دان سنتي ايراني، نوازنده سنتور و سهتار و از شاگردان حبيب سماعي، ابوالحسن صبا و حاج آقا محمد ايراني مجرد بود.”
به نقل از مسعود حسن خاني نوازنده ويولن ارکستر گلها ، مدرس و آهنگساز، داوود خان پيرنيا به شخصه نظارت بر ضبط قطعات را با دقت مثال زدني خود از اتاق فرمان انجام مي داد. تا جايي که ايرادهاي مربوط به اجرا را با درميان گذاشتن آن با رهبر ارکستر رفع ميکرد .
برنامه کودک : در سال 1335 باز هم خلاقيت داوود خان پيرنيا متبلور شد و برنامه کودکي متولد گرديد که به وسيله کودکان دبستاني اجرا مي گشت و اجراي آقا بيژن پيرنيا اداره ميشد . در اين برنامه خانم روشنک و مولود عاطفي نيز شرکت داشتند که در طي هفته، به مدت يک ربع از ساعت هفت تا هفت و ربع بامداد و جمعه ها به مدت سه ربع اجرا مي گشت.
از سال 1337 آقاي دکتر منوچهر معين افشار ، دوست و همکار هميشگي داوود خان پيرنيا سردبيري برنامه کودک را عهده دار گشت . به قول اسماعيل خان نواب صفا ، کودکان آن روز ، پدران و مادران امروز هستند و هريک داراي فرزندان متعدد. از جمله آقاي بيژن پير نيا که درجات تحصيلي عالي در رشته حقوق را طي نموده و سرکار خانم سيما بينا که هنوز آهنگ هاي محلي را اجرا مي کنند.
درباره این سایت